کیانا: مامان زرافه ام رو میدی؟
مامان مهری: بیا عزیزم (بدون هیچ مقاومتی)
بعد از چند دقیقه کیانا فنر آقای زرافه رو جدا می کنه و به خیال خودش خرابش کرده.
کیانا (با عصبانیت و در حالیکه اخم کرده): مامان، چرا زرافه رو به من دادی، خرابش کردم؟؟؟؟
مامان مهری: بیا عزیزم (بدون هیچ مقاومتی)
بعد از چند دقیقه کیانا فنر آقای زرافه رو جدا می کنه و به خیال خودش خرابش کرده.
کیانا (با عصبانیت و در حالیکه اخم کرده): مامان، چرا زرافه رو به من دادی، خرابش کردم؟؟؟؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر