۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

رفتار وکردار بزرگونه

خیلی وقته از دخترم ننوشتم و کلی ناراحتم به خاطر این موضوع. ولی دلیل داشتم. دلیل هم اینه که نمیتونم هرچی که دلم می خواد بنویسم. چون ممکنه دوستانی که میخونن بگن که: اییییییش اینم با این دخترش. ما رو کشت:)) . به همین خاطر یه کم دچا رخودسانسوری شدم :( . حالا یه کم مینویسم. دوستان محترم تا هرجا دوست داشتن بخونن. D:

دخترم دیگه خانومی شده برا خودش. کلی بزرگ شده و من و باباش رو با رفتار و عکس العمل هاش بارها و بارها شگفتزده کرده و میکنه. مثلا:
1-من: کیانا؟، کیانا: هممم(درحالیکه سرش رو به چپ و راست تکون میده)، من: کیانا؟، کیانا:هممم، من(بلندترو عصبانی):کیانا؟؟، کیانا:بلههه. و این سناریو بارها تکرارمیشه تا اینکه تبدیل میشه به بازی و کیانا خانوم از روی عمد و با شیطنت"هممم"های اول رومیگه.
2- عمه مریم: کیانا دورت بگردم؟، کیانا: آیه (آره)، من(بلند و نیمه عصبانی):کیانا؟، کیانا (مجدد درجواب عمه و با توجه به لحن من):بله، من(بلند و نیمه عصبانی):بگو نه. کیانا (بلند): نههه. اینجا بود که کلی عذاب وجدان گرفتم. طفلی دخترکم.
3-کیانا وقتی حوصلش سرمیره، به من یا باباش گیر میده و با فعل "پاشووو" (تهش اوبخونید نه اُ) و در حالیکه دستمون رو میکشه. ازمون میخواد که باهاش توخونه ی فسقلیمون راه بریم. بعضی وقت ها هم میره تکیه میده به دیوار و با فریاد میگه "مامان بودو، اینجاااا" و با این دستور من باید سریع برم کنارش بشینم. تا کیانا خانوم ذوق کنه وگرنه کلی شاکی میشه. اگر هم مشغول آشپزی و یا ظرف شستن باشم میاد بین من و گاز یا من و ظرفشویی می ایسته و رو به عقب هول میده تا از اونا فاصله بگیرم و همراهش برم.
4- دخترم به کتاب خیلی علاقه داره . البته کتابهایی که عکسهای واقعی توش باشه (نقاشی زیاد توجهش رو جلب نمیکنه). مخصوصا اگه عکس نی نی باشه. که میتونه دخترم رو مدتها سرگرم کنه. ولی اگه نی نی یه تو عکس گریه کنه. دخترم باید کلی بوسش کنه و هی با ناراحتی به من نشونش بده. عکس حیوانات رو هم خیلی دوست داره و تو عکس خیلی از حیوانات رو تشخیص میده.
5- شبها از وقتی برق رو خاموش میکنیم تا وقتی کیانا خانوم بخوابه نیم تا یک ساعت طول میکشه. تواین مدت کیانا خانوم معمولا یه کتاب میاره و تو نور چراغ خواب ورق میزنه و با خودش اسم چیزایی که میتونه میگه واینقد کتاب عوض میکنه تا بالاخره خوابش بگیره. بعضی وقت من چندبار چرت میزنم در همین حین.
6- کیانا یاد گرفته فعل هایی که بلده رو به صورت اول شخص مفرد بگه. مثل: کندم. ریختم. آمدم. بستم.
7-کیانا وقتی از یه کاری خوشش بیاد، بعد از تموم شدنش بلافاصله میگه: باز. البته اول با ناز و با کلی مهربونی. اما اگه در انجام مجدد تاخیر داشته باشی. با فریاد و عصبانی اینقدر میگه "باز،باز" که مجبورت میکنه چند بار دیگه هم تکرار کنی.
8- و اما کیانا خانوم همچنان میوه نمیخوره و غذا و میان وعده هایی که باید بخوره رو به زور وبا هزار تا فیلم به خوردش میدیم. البته به تازگی از بستنی اون هم فقط وانیلی یا زعفرونی خوشش اومده و گهگاه یه مقدار میخوره. ولی تنها چیزی که از همون اول خوشش اومد و الان هم با رغبت میخوره، ذرت بو داده است. که بهش میگه پاسیلا (پاپسیلا یکی از برند های ذرت بو داده است که به شکل توپه).
خلاصه بابا و مامان کیانا این روزها به تماشای شیرینکاری های دخترشون نشستن و بارها و بارها از دیدن رفتار دخترشون به وجد میان.
این روزها در کنار دخترمون لحظاتی داریم که می خوایم با تمام وجودمون ثبتشون کنیم تا بتونیم تا آخرعمرمون شیرینیش رو حس کنیم.