پنج دقیقه قبل(نشستم پای لپ تاپ و کیانا داره با گوشی موبایل اسباب بازیش صحبت میکنه):
-چیپس بخر
- پودر یادت نره- اره پودر لباسشویی
- میوه هم بخر.
- زود بیا مهمون هامون دارن میرسن.
- دیگه.... دیگه برا دخترم همه چی بخر.
من: کیانا داری با کی صحبت میکنی؟
کیانا: با بابا. دارم بهش میگم چیز میز بخره.
همین الان( یه تماس تلفنی دیگه):
-الو! بابا چرا نمیای؟ یادت نره برام چیز میز بخری.
- چی ؟ برام اسب آبی میخری؟ توپ هم میخری؟ همه چی؟ باشه دستت درد نکنه.
- چی؟باشه باشه خدافظ
و من هم درجا دارم سفارشاتش رو تایپ میکنم.
-چیپس بخر
- پودر یادت نره- اره پودر لباسشویی
- میوه هم بخر.
- زود بیا مهمون هامون دارن میرسن.
- دیگه.... دیگه برا دخترم همه چی بخر.
من: کیانا داری با کی صحبت میکنی؟
کیانا: با بابا. دارم بهش میگم چیز میز بخره.
همین الان( یه تماس تلفنی دیگه):
-الو! بابا چرا نمیای؟ یادت نره برام چیز میز بخری.
- چی ؟ برام اسب آبی میخری؟ توپ هم میخری؟ همه چی؟ باشه دستت درد نکنه.
- چی؟باشه باشه خدافظ
و من هم درجا دارم سفارشاتش رو تایپ میکنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر